فرشته ناز کوچولو

پست هجدهم(پایان انتظار)

شیطون ناز نازی ما بعد از 19 ماه ناز کردن بالاخره اومد تو  دل مامان الهی من فدات بشم نمیدونی چقدر خوشحالمون کردی..بهترین عیدی که تا به حال گرفتیم الان 6هفته و 4 روزه ای فسقلی من
29 اسفند 1390

پست هفدهم

سلام نفس مامان..خوبی خوشگلم.. مامانی میدونی دیگه به روش طبیعی امیدی به اومدنت نیست..میدونی به مامانت گفتن نازاست.. میدونی مامانی چقدر گریه کرد..میدونی چقدر ناراحت شدم..نمیدونم شاید لایق داشت یه فرشته نیستم نمیدونم دیگه مصلت چیه و چه حکمتی توش هست..فکر میکنم خدا اصلا دوستم نداره.. آخه مگه من چه بدی در حق کسی کردم که تاوانش این باشه..میدونم که مامان بزرگ و بابابزرگت بیشتر از من ناراحتن ولی به روی خودشون میارن.. دکتر بهم گفته باید عمل لاپاراسکوپی بکنم..خیلی میترسم..نمیدونم چرا ولی میگم اگه به هوش نیام چی؟ تا یه ماه دارو گیاهی میخورم اگه اثر نکرد میرم عمل.. مامانی ازت خواهش میکنم که دیگه منتظرمون نذار .. خیلی دوستت داریم خیلی خ...
29 دی 1390

پست پانزدهم

سلام عزیز مامان... این ماه خیلی امیدوار بودم ولی نیومدی..دیگه خیلی خسته شدم... دکتر گفت دیگه از ماه بعد کلومیفن نخور آخه چشمام پرپر میزنه و این اثر داروئه... 4روزه که شروع کردم به انجیر درمانی..ببینیم این ماه چطور میشه.. نفسم دیگه از خدا دل بکن و بیا پیش مامان و بابا..قول میدیم خوب ازت مواظبت کنیم.. خیلی دوستت دارم ...
5 شهريور 1390

پست چهاردهم

سلام عزیز دل مامان.. خوشگلم بازم که نیومدی.. یعنی تو دلت برا ما تنگ نشده؟دوست نداری بیای پیشمون؟ نمیدونی که چقدر بیتاب اومدنتیم.. تو روخدا این ماه دیگه بیا ...
18 تير 1390

پست دوازدهم

  عسل مامان سلام.. میدونی که مامان و بابا همچنان منتظرن تا تو بیای..بابایی دیروز میگفت خدا کنه این ماه نی نی بیاد میگفت من دلم نی نی میخواد آخه گلم چطور دلت میاد قلب بابا رو بشکنی ؟ به خدا بگو خدا جون اجازه بده من برم همه منتظر منن.. بهش بگو مامان و بابام دلشون برام تنگ شده..بگو مامانم هر ماه به خاطر من گریه میکنه و بهت التماس میکنه که دیگه این ماه ناامیدشون نکنی.. الان بارون میبارید یه بارون آروم و قشنگ رفتم بیرون دعا کردم ... نفسم خیلی دوستت داریم..این ماه بیا دیگه ...
1 ارديبهشت 1390

پست یازدهم

خوشگل من سلام.. عزیزم ازت گله دارم چرا نخواستی این ماه بیای و تنهامون گذاشتی؟ پریروز آزمایش خون دادم بازم منفی بازم منفی..دلم خیلی گرفت ولی خودم رو به زور نگه داشتم تا گریه نکنم ولی آخرش تحملم تموم شد و های های زدم زیر گریه بیچاره مامانم هی میگفت آخه برا چی گریه میکنی؟ من بهش نگفتم ۶،۷ ماهه منتظر یه فرشته ایم..من که بهش نگفتم فرشته مون برا ما ناز میکنه و نمیاد پیش ما..نگفتم چون نخواستم نگران بشه ناراحت بشه دلش بگیره..فقط گفتم حوصله م سر رفته و دلم گرفته.. بابایی میگه حتما یه حکمتی تو این کار هستش نباید چیزی رو به زور از خدا بخواییم میگه باید صبر کنیم تحمل کنیم..باشه عسلم بازم صبر میکنم اونقدر صبر م...
16 فروردين 1390

پست دهم

  سلام خورشیدکم... امروز اولین روز از سال ۹۰ هست..نمیدونم ما میتونیم امسال تو رو از خدا هدیه بگیریم یا نه؟ من و بابایی همیشه از همون اول میگفتیم نی نی ما سال نود میاد.. الهی قربونت بشم زودی بیا و مامان و بابا رو خوشحال کن.. مامان بزرگت دیروز برات یه عروسک خیلی ناز گرفته..همه بی صبرانه منتظر تو ناناز هستن.. خیلی دوستت داریم زود بیا.. تا ۱۰ روز دیگه معلوم میشه خدایا کمکون کن. ...
2 فروردين 1390